نویسندگان
1 دانشیار میکروب شناسی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ایران
2 کارشناس ارشد میکروب شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، ایران
3 دانشیار ایمنی شناسی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ایران
4 دانشیار آسیبشناسی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ایران
5 پزشک عمومی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Heat shock proteins (HSPs) inhibit production of pro- inflammatory cytokines. Carbenoxolone is regarded to induce the production of HSPs. The aim of this study was the evaluation of the effect of Carbenoxolone in reduction of the severity of systemic inflammation induced by LPS in a murine model.
Materials and methods: %80 lethal dose of LPS was determined in balb/C mice, also appropriate dose of drug for efficient reduction in mortality was determined. LPS+D-GalN with drug were injected to different groups, in different times, after 24 hours the mortality rate was calculated and the severity of necrosis measured in the kidney and livers of the survived mice. After 3 hours serum samples were collected and the concentrations of TNF-α were measured in each group.
Results: Administration of Carbenoxolone with LPS reduced the lethality rate from 80 to %20. The severity of necrosis in the liver and kidney of drug administrated groups decreased significantly in comparison with the positive control group. The concentration of TNF-α in mice received LPS increased significantly in comparison with the control group (P=0.032), but in drug received groups no significant differences were seen with respect to the control.
Discussion and conclusion: Carbenoxolone significantly reduced the severity and damage due to endotoxic shock.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
سالمونلا تیفی موریوم باسیل گرم منفی است که در جنس سالمونلا و خانواده انتروباکتریاسه قرار میگیرد. این باکتری عامل ایجاد کننده عفونتهای روده ای یا خارج روده ای در انسان، دامها و پرندگان است (1). انتقال عفونتهای ناشی از سالمونلا تیفی موریوم بیشتر به دنبال مصرف مواد غذایی و آشامیدنی اتفاق میافتد. مهمترین عامل بیماری زایی این باکتری، لیپوپلیساکارید آن است (2). حضور لیپوپلی ساکارید باکتریهای گرم منفی در جریان خون، ترشح سیتوکینهای پیش برنده التهاب از جمله عامل نکروز توموری آلفا را به دنبال دارد. ترشح سیستمیک عامل نکروز توموری آلفا موجب اتساع عروق و کاهش حجم پلاسما، افزایش نفوذپذیری عروقی، شوک و انعقاد منتشر داخل عروقی میشود. شوک آندوتوکسیک، نیز توسط عامل نکروز توموری آلفا آغاز شده و موجب نارسایی اندامهای حیاتی مانند کلیهها، کبد، قلب و ریهها میشود. بنا به دلایل ذکر شده، شوک آندوتوکسیک دارای میزان مرگ و میر بالایی است (3- 5).
مطالعات مختلف نشان داده است که در صورت القا سنتز پروتئینهای شوک حرارتی در درون سلولها، این سلولها به مواجه بعدی با لیپو پلی ساکارید مقاوم میشوند. به عبارت دیگر، این نوع سلولها مقادیر بسیار کمتری از عامل نکروز توموری آلفا و سایر سیتوکینهای پیش برنده التهاب را آزاد خواهند کرد. بنابراین، کشف ترکیباتی که از نظر بالینی بدون خطر بوده و قادر به تحریک تولید پروتئینهای شوک حرارتی هستند، میتواند از نظر درمان شوک آندوتوکسیک مفید باشد. از طرف دیگر، پروتئینهای شوک حرارتی واسطههای تعدیل کننده پاسخهای ایمنی و التهابیاند. افزایش میزان پروتئینهای شوک حرارتی در داخل سلولها، تحمل سلولها را نسبت به سایتوکاینهای پیش برنده التهاب مانند عامل نکروز توموری آلفا و اینترلوکین یک بهبود میبخشد. انباشته شدن پروتئینهای شوک حرارتی در درون سلول، مهار رونویسی و کاهش ترشح عامل نکروز توموری آلفا و اینترلوکین یک را موجب میشود (6).
کاربنوکسولون دی سدیم سالت، ترکیب گلوکوکورتیکوئیدی دارویی و بخش اصلی و فعال ریشه شیرین بیان است. شیرین بیان، گیاه چند ساله بومی ناحیه مدیترانه ای، از مرکز تا جنوب روسیه و آسیای صغیر تا ایران است که امروزه به شکل گسترده ای در سراسر اروپا، خاورمیانه و آسیا کشت میشود (7).کاربنوکسولونامروزه در درمان زخمها استفاده میشود (8) و دارای اثر ضد تشنج، آرام بخش و آرام کننده ماهیچهها در موش است (9). این دارو دارای اثرات ضد التهابی (10و 11)، آنتی اکسیدانی (12) و محافظت بخش کبدی[1] است (13). همچنین، این دارو بیان ژن و پروتئین شوک حرارتی 70 "[2]HSP70" را افزایش میدهد. القا پروتئینهای شوک حرارتی به دنبال تجویز کاربنوکسولون به غلظت دارو و رده سلولی مورد استفاده بستگی دارد. اگرچه هدف مستقیم کاربنوکسولون معلوم نیست ولی احتمال دارد القا استرس اکسیداتیو در میتوکندریها بهوسیله کاربنوکسولون، به افزایش بیان پروتئینهای شوک حرارتی منجر شود (14). در حال حاضر، استراتژیهای درمانی برای درمان شوک آندوتوکسیک شامل کمک به خنثیسازی لیپو پلی ساکارید یا سایتوکاینهای القا شده بهوسیله آن است. مطالعات نشان میدهد که خنثیسازی سایتوکاینهای پیش برنده التهاب مانند عامل نکروز توموری آلفا و اینترلوکین یک، مرگ و میر ناشی از عفونت خون با باکتریهای گرم منفی را در مدلهای حیوانی مختلف کاهش میدهد (15). همچنین نشان داده شده است که پروتئینهای شوک حرارتی به طور معنی داری تولید سایتوکاینهای القا شده به وسیله لیپو پلی ساکارید را مهار میکنند (16). هدف از این پژوهش، بررسی اثر تجویز داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت در کاهش شدت التهاب عمومی ناشی از لیپو پلی ساکارید سالمونلا تیفی موریوم در موش آزمایشگاهی است.
مواد و روشها
روش تعیین دوز کشنده لیپوپلی ساکارید در تجویز همزمان با د-گالاکتوز آمین هیدروکلراید
برای مشخص کردن دوز کشنده لیپو پلی ساکارید، به مظور حساس نمودن موشها نسبت به این ماده، لیپوپلیساکارید سالمونلا انتریکا، سروتایپ تیفی موریوم[3](LPS L6511) (Sigma Aldrich)در همراهی با د- گالاکتوزآمین هیدروکلراید (Merck) تجویز شد. برای این منظور 20 سر موش BALB/c جنس ماده، 6 الی 8 هفته ایی به وزنهای 18 تا 25 گرم، در چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول، دوم، سوم وچهارم به ترتیب با محلول رینگر لاکتات حاوی لیپوپلی ساکارید به میزان 50 و 5 میکروگرم به کیلوگرم وزن بدن و7 میکروگرم/ موش وبه ترتیب درهمراهی با
د- گالاکتوزآمین به میزان 400 میلیگرم به کیلوگرم ویا 18، 18 و15 میلیگرم/ موش ازاین ماده به طریقه داخل وریدی از ورید دم موش تزریق شدند (17).
در همه گروهها پس از گذشت 24 ساعت، درصد مرگ و میر محاسبه و بهترین دوز کشنده برای انجام آزمایشهای بعدی مشخص شد (18).
روش تعیین دوز مناسب داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت
برای مشخص کردن دوز مناسب داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت، 15 سر موش BALB/c جنس ماده، 6 الی 8 هفتهایی در محدوده وزنی 18 تا 25 گرم به سه گروه تقسیم شدند. به تمام گروهها محلول رینگر لاکتات حاوی لیپو پلی ساکارید به میزان 7 میکروگرم به هر موش و د- گالاکتوز آمین به میزان 18 میلیگرم به هر موش به عنوان بهترین دوز کشنده لیپوپلی ساکارید ود-گالاکتوز آمین به طور هم زمان، همراه با به ترتیب غلظتهای 10 (گروه اول)، 20 (گروه دوم) و30 (گروه سوم) میلیگرم به کیلوگرم وزن بدن از داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت از طریق ورید دم موش تزریق شد. درهمه گروهها پس از 24 ساعت درصد مرگ ومیر محاسبه شد و دوز مناسب دارو به عنوان دوزی که تجویز آن باعث بیشترین کاهش در میزان مرگ و میر ناشی از تجویز لیپو پلی ساکارید و د- گالاکتوز آمین در موشها میشود، انتخاب شد (19 و 20).
زمان بندی تزریق دارو
برای تعیین زمان مناسب مصرف دارو، 60 سر موش BALB/c جنس ماده، 6 الی 8 هفته ای به وزن 18 تا 25 گرم به 6 گروه ده تایی تقسیم و طبق برنامه زمانی ارائه شده در جدول 1 تزریق شدند.
جدول 1- زمان بندی تزریق لیپوپلی ساکارید- د-گالاکتوزآمین وکاربنوکسولون دی سدیم سالت در گروههای مختلف
|
زمان بندی تزریق |
مقدار لیپوپلیساکارید دریافتی µg/mouse |
مقدار د-گالاکتوز آمین دریافتیmg/mouse |
مقدار کاربنوکسولون دی سدیم سالت دریافتی mg/Kg |
نامگزاری گروه |
1 |
تجویز لیپوپلی ساکارید ودگالاکتوز آمین در بافر رینگر لاکتات و به شکل همزمان به طریقه داخل وریدی انجام شد. |
7 |
18 |
- |
LPS |
2 |
تجویز لیپوپلی ساکارید، د-گالاکتوز آمین وکاربنوکسولون در بافر رینگر لاکتات به طور همزمان به طریقه داخل وریدی انجام شد. |
7 |
18 |
20 |
LPSCarb |
3 |
ابتدا داروی کاربنوکسولون وپس از 6 ساعت لیپوپلی ساکارید همراه با د-گالاکتوز آمین دربافر رینگر لاکتات به طریقه داخل وریدی تجویز شد. |
7 |
18 |
20 |
Carb6LPS |
4 |
ابتدا لیپوپلی ساکارید ود- گالاکتوز آمین وپس از 1 ساعت داروی کاربنوکسولون در بافر رینگر لاکتات به طریقه داخل وریدی تجویز شد. |
7 |
18 |
20 |
LPS1Carb |
5 |
ابتدا لیپوپلی ساکارید ود- گالاکتوز آمین به طریقه داخل وریدی وپس از یک ساعت داروی کاربنوکسولون در بافر رینگر لاکتات به طریقه داخل صفاقی تجویز شد. |
7 |
18 |
20 |
LPS1Carbi.p. |
6 |
فقط محلول رینگر لاکتات به طریقه داخل وریدی تجویز شد. |
- |
- |
- |
Control |
در موارد تزریق داخل وریدی کلیه تزریقها از طریق ورید دم انجام شد. حجم بافر رینگر لاکتات تزریق شده درتمام موشها 200 میکرولیتر است.
پساز گذشت 24 ساعت، درصد مرگ ومیر در گروهها محاسبه و کبد، طحال، کلیه، ریه و روده موشهای زنده استخراج شد (19). به منظور بررسی شدت آسیب بافتی، از محل ضایعه همراه با قسمت سالم بافتهای ذکر شده ، برشهای بافتی تهیه و با روش هماتوکسیلین وائوزین رنگ آمیزی شد. برای درجه بندی شدت نکروز بافتی در کبد از اعداد صفر تا 4 استفاده شد. عدد صفر نشان دهنده فقدان آسیب بافتی یا نکروز[4] ، عدد یک نشانگر نکروز خفیف در برخی نقاط[5]، عدد دو نکروز ضعیف[6] ، عدد سه بیانگر شدت نکروز متوسط[7] و عدد چهار نشانگر نکروز شدید[8] است (21). در مورد سایر بافتها درجه بندی استاندارد وجود ندارد.
تهیه سرم برای سنجش عامل نکروز توموری آلفا
30 سر موش BALB/c جنس ماده، 6 الی 8 هفته ای به وزن 18 تا 25 گرم به 6 گروه پنج تایی تقسیم شده و طبق زمانبندی ذکر شده، دوباره تزریق شدند. درهرگروه سه ساعت پس ازتزریق، نمونههای سرم جمعآوری شده و مقادیر عامل نکروز توموری آلفا بااستفاده ازکیتELISA طبق دستورالعمل شرکت سازنده (R&D System) سنجش شد. به منظور مقایسه نتایج بین گروهها از آزمون تحلیل واریانسANOVA، نرم افزار SPSS و آزمون مقایسه چند گانه Tukey استفاده شد.
نتایج
نتایج تعیین دوز کشنده لیپو پلی ساکارید و
د- گالاکتوزآمین هیدروکلراید
نتایج مربوط به تعیین بالاترین دوز کشنده لیپوپلیساکارید همراه با د- گالاکتوز آمین با تجویز چهاردوز مختلف در چهار گروه پنج تایی از موشهای Balb/c تحت تزریق مشخص شد. همچنان که شکل 1 نشان میهد، بالاترین میزان مرگ ومیر در گروهی از موشها که 7 میکروگرم لیپو پلی ساکارید همراه با 18 میلیگرم د- گالاکتوز آمین را دریافت نموده بودند، مشاهده شد. بنابراین، این دوز به عنوان بهترین دوز تجویز لیپو پلی ساکارید / د- گالاکتوزآمین تعیین و برای بررسی اثر تجویز داروی کاربنوکسولون متعاقب تجویز لیپو پلی ساکارید / د- گالاکتوز آمین استفاده شد.
شکل ا- نمودارتعیین دوز کشنده لیپو پلی ساکارید و
د- گالاکتوزآمینهیدروکلراید
حداکثر میزان مرگ ومیر در گروه سوم (گروهی که 7 میکروگرم لیپو پلی ساکارید و18 میلیگرم/موش
د-گالاکتوز آمین دریافت نمود) ایجاد شد. درگروه اول، دوم و چهارم میزان مرگ ومیر به ترتیب صفر، 50 و66 درصد بود.
نتایج تعیین دوز مناسب داروی کاربنوکسولون
دی سدیم سالت
نتایج مربوط به تعیین دوز مناسب داروی کاربنوکسولون با تجویز سه دوز مختلف از داروی کاربنوکسولون در سه گروه پنج تایی نشان داد که در گروه دوم میزان مرگ و میر از80 به 20 درصد کاهش یافت (60 درصد کاهش). این گروه تزریق سه ماده لیپو پلی ساکارید به میزان 7 میکروگرم و د- گالاکتوز آمین به میزان 18 میلیگرم به هر موش و کاربنوکسولون به مقدار 20 میلیگرم به کیلو گرم را دریافت نمود. بنابراین، دوز مناسب داروی کاربنوکسولون برای انجام آزمایشهای بعدی 20 میلیگرم/کیلوگرم مشخص شد (شکل 2).
شکل 2- نمودار نتایج تعیین دوز مناسب داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت.
گروه اول دوز کشنده 80 درصد لیپوپلی ساکارید- دگالاکتوز آمین دارو را دریافت نموده است. گروههای دوم و سوم و چهارم به ترتیب 10، 20 و30 میلیگرم/ کیلوگرم از داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت را متعاقب تجویز دوز 80 درصد کشنده لیپوپلی ساکارید- دگالاکتوز آمین دریافت نمودند. حداکثر میزان افزایش بقاء در گروه سوم (گروهی که 20 میلیگرم/ کیلوگرم از داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت را متعاقب تجویز دوز 80 درصد کشنده لیپوپلی ساکارید- دگالاکتوز آمین دریافت نمود) مشاهده شد.
نتایج تزریق دوز مناسب داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت در زمانهای مختلف
همچنان که با مراجعه به جدول 2 مشخص میشود، تجویز داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت بهترین اثر را هنگامی داشته است که هم زمان با لیپو پلی ساکارید و د- گالاکتوز آمین تزریق شود. همچنین هنگامی که داروی کاربنوکسولون با دوز 20 میلیگرم/کیلوگرم یک ساعت پس از تجویز 7 میکروگرم لیپو پلی ساکارید و 18 میلیگرم/موش
د- گالاکتوز آمین به طریقه داخل صفاقی تجویز شود، نتیجه مطلوبی میدهد.
جدول 2- نتایج تزریق دوز مناسب داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت در زمانهای مختلف
|
زمان بندی تزریق |
نامگزاری گروه |
درصد مرگ ومیر پس از 24 ساعت |
1 |
تجویز لیپوپلی ساکارید ودگالاکتوز آمین در بافر رینگر لاکتات وبه شکل همزمان به طریقه داخل وریدی انجام شد. |
LPS |
80 |
2 |
تجویز لیپوپلی ساکارید، د-گالاکتوز آمین وکاربنوکسولون در بافر رینگر لاکتات به طور همزمان به طریقه داخل وریدی انجام شد. |
LPSCarb |
20 |
3 |
ابتدا داروی کاربنوکسولون وپس از 6 ساعت لیپوپلی ساکارید همراه با د-گالاکتوز آمین دربافر رینگر لاکتات به طریقه داخل وریدی تجویز شد. |
Carb6LPS |
70 |
4 |
ابتدا لیپوپلی ساکارید ود- گالاکتوز آمین وپس از 1 ساعت داروی کاربنوکسولون در بافر رینگر لاکتات به طریقه داخل وریدی تجویز شد. |
LPS1Carb |
90 |
5 |
ابتدا لیپوپلی ساکارید ود- گالاکتوز آمین به طریقه داخل وریدی وپس از یک ساعت داروی کاربنوکسولون در بافر رینگر لاکتات به طریقه داخل صفاقی تجویز شد. |
LPS1Carbi.p. |
50 |
6 |
فقط با محلول رینگر لاکتات به طریقه داخل وریدی تجویز شد. |
Control |
صفر |
در گروههای دریافت کننده لیپوپلی ساکارید
د-گالاکتوز آمین، دوز تزریقی به ترتیب 7 میکروگرم و18 میلیگرم/ موش ودر کلیه گروههای دریافت کننده کاربنوکسولون دوز تزریقی 20 میلیگرم/کیلوگرم بوده است.
نتایج تحلیل بافتی کبد، طحال، کلیه، ریه و روده
گروه دریافت کننده لیپو پلی ساکارید و
د- گالاکتوز آمین (گروه LPS)در مقایسه با دیگر گروهها، بیش ترین شدت نکروز کبدی را نشان داد. در گروه کنترل (بافر رینگر لاکتات) آسیب کبدی مشاهده نشد. در سه گروهی که داروی کاربنوکسولون را در زمانهای مختلف دریافت کرده اند (گروههای LPSCarb، Carb6LPS و LPS1Carbi.p.) شدت نکروز کبدی کاهش یافت و از سه گروه تحت درمان با کاربنوکسولون، گروه LPSCarb (دریافت هم زمان لیپو پلی ساکارید، د- گالاکتوز آمین و کاربنوکسولون)، کمترین شدت نکروز دربافت کبدی (نکروز خفیف در برخی نقاط) رانشان داد. در گروه LPS1Carb به علت آنکه تنها یک موش از آزمایش قبلی زنده مانده بود، نتایج قابل اعتماد نبوده و درشکل 3 ذکرنشد.
شکل 3- نمودار مقایسه ای میانگین شدت نکروز در سلولهای کبدی در گروههای مورد مطالعه
همانطور که در شکل 3 مشاهده میشود بیشترین میزان نکروز درگروه LPS ایجاد شد، گروههای دریافت کننده داروی کاربنوکسولون درمقایسه با گروه LPS کاهش درشدت نکروز کبدی رانشان دادند. درگروه کنترل منفی هیچگونه نکروزی مشاهده نشد.مقادیر به شکل میانگین (Mean±SE)نشان داده شده است.
همچنین، در کلیه موشهای گروه کنترل با حفظ هسته سلولی هیچگونه نکروزی در سلولهای توبولار مشاهده نشد. در صورتیکه در گروه LPS در مقایسه با سایر گروهها بیشترین میزان نکروز حاد توبولار مشاهده شد و بیشتر سلولها هستههای خود را از دست دادند. در گروههای گیرنده دارو کاهش درخور توجهی در میزان نکروز توبولی مشاهده شد. به طوریکه با بررسی لام پاتولوژی تهیه شده از کلیه موشهای گروه LPS1Carbi.p.، هیچگونه تغییری در سلولهای کلیه مشاهده نشد وهمچنین شدت نکروز در سایر گروههای دریافت کننده کاربنوکسولون نیز به شدت کاهش یافت به طوریکه در گروهCarb6LPS، در برخی از نقاط از دست رفتن هستهها به چشم میخورد و نکروز توبولی مشاهده شد ولی شدت نکروز در مقایسه با گروهLPSکمتر بود. تاثیر داروی کاربنوکسولون در گروهی که کاربنوکسولون، لیپوپلی ساکارید ود گالاکتوز آمین را به طور همزمان دریافت کرده است، در کاهش شدت نکروز بیشتر به چشم میخورد. در این گروه نکروز توبولی بسیار خفیفی در کلیه موشهای تحت بررسی در مقایسه با گروه LPS و گروهCarb6LPS مشاهده شد.
در بررسی بافتی نمونههای به دست آمده از طحال، ریه وروده نتایج معنی داری بین گروهها به دست نیامد.
نتایج سنجش غلظت عامل نکروز توموری آلفا موجود در سرم موشها با استفاده از کیت الایزا
برای بررسی اختلاف میانگین غلظت عامل نکروز توموری آلفا با سایر گروهها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. این آزمون با (P value <0.05) اختلاف معنیداری را در میانگین بین برخی گروهها نشان میدهد. آزمون مقایسه چند گانه Tukey نشان میدهد که اختلاف در میانگین غلظت عامل نکروز توموری آلفا مشاهده شده بین گروه LPS با گروه کنترل معنی دار است(P value <0.05). بنابراین، تزریق لیپو پلی ساکارید و د- گالاکتوز آمین باعث افزایش تولید عامل نکروز توموری آلفا شده است. همچنین گروه کنترل با گروه LPS1Carb تفاوت معنی دار دارد
(P value <0.05). ولی گروه کنترل از لحاظ میانگین غلظت عامل نکروز توموری آلفا با گروههای LPSCarb و Carb6LPS و LPS1Carbi.p. تفاوت معنی دار ندارد و این نتایج نشان میدهد که دارو اثر درمانی مطلوبی در موشهای مورد مطالعه داشته است (شکل 4).
شکل 4- میانگین (Mean±SE) غلظت عامل نکروز توموری آلفا درگروههای مختلف
همانطور که در شکل 4 مشاهده میشود، گروه LPSCarb از نظر میانگین غلظت عامل نکروز توموری آلفا با دیگر گروهها تفاوت معنی دار ندارد. گروه LPS1Carb به جز گروه کنترل با دیگر گروهها تفاوت معنی دار ندارد. گروه Carb6LPS و LPS1Carbi.p. با هیچ کدام از گروهها تفاوت معنی دار نشان نداد. گروه LPS به جز گروه کنترل با دیگر گروهها از اختلاف معنیداری نشان نمیدهد.
بحث و نتیجه گیری
در این بررسی، نتیجه گرفته شد که تجویز لیپوپلیساکارید سالمونلا تیفی موریوم به میزان 7 میکروگرم و د- گالاکتوزآمین هیدروکلراید به مقدار 18 میلیگرم باعث مرگ 80 درصد موشها میشود. میون داین[ix]و همکاران وی نیز برای ایجاد مدل آزمایشگاهی شوک اندوتوکسیک، لیپو پلی ساکاریدرا با دوز 5 میکروگرم و د- گالاکتوز آمین را با دوز 20 میلیگرم به هر موش به شکل داخل صفاقی تزریق کردند که موجب مرگ 80 درصد موشها شد (22). این مقادیر با مقادیر استفاده شده در مطالعه ما کمابیش مطابقت دارد.
به دنبال تزریق20 میلیگرم (به کیلو گرم وزن بدن) از داروی کاربنوکسولون در موشهای دریافت کننده لیپوپلی ساکارید ود-گالاکتوز آمین با دوز ذکر شده، پس از 24 ساعت میزان مرگ و میر موشها از 80 درصد به 20 درصد کاهش یافت (شکل 2).
در این مطالعه، تجویز داروی کاربنوکسولون به میزان 30 میلیگرم (به کیلوگرم وزن بدن) همراه با لیپوپلی ساکارید و د- گالاکتوز آمین باعث مرگ کلیه موشهای تحت آزمایش شد. پیش از این نیز نشان داده شده است که تجویز داروی کاربنوکسولون به مقدار زیاد اثر کشندگی دارد. کاربنوکسولون در فعالیتهای بیوانرژیتیک میتوکندری دخالت دارد که به نوبه خود موجب تغییرات متابولیکی سمی در کبد میشود (23). کاربنوکسولون یکی از ترکیبات عمده گیاه شیرین بیان محسوب شده و نشان داده شده است که مصرف بیش ازحد شیرین بیان اثرات سمی بر روی کبد و سیستم قلبی– عروقی دارد و افزایش فشار خون و ادم را موجب میشود (24).
نتایج به دست آمده نشان داد، مصرف داروی کاربنوکسولون در زمانهای مختلف در موشهای تحت تیمار با لیپو پلی ساکارید و د – گالاکتوز آمین، میزان مرگ و میر را کاهش میدهد. به طوریکه تزریق همزمان داروی کاربنوکسولون با غلظت 20 میلیگرم/کیلوگرم، همراه با لیپوپلی ساکارید و
د- گالاکتوز آمین میزان مرگ و میر را به 20 درصد رساند و کمترین درصد مرگ و میر در این گروه در مقایسه با سایر گروههای دریافت کننده دارو مشاهده شد (جدول 2) .
در گروه LPS1Carb درصد مرگ و میر (90 درصد) بیشتری در مقایسه با گروه کنترل مثبت یعنی گروه LPS (80 درصد) مشاهده شد و این امر به احتمال زیاد به علت استرس ایجاد شده هنگام تزریق داخل وریدی در موشهای مبتلا به شوک آندوتوکسیک است. به همین دلیل گروه اضافی دیگری در آزمایشها تعریف شد و به منظور کاهش استرس، تزریق دارو به شکل داخل صفاقی انجام شد. در این گروه میزان مرگ ومیرکاهش یافته و از 80 به 50 درصد رسید.
در گروه LPS بررسی لامهای آسیبشناسی موشهای زنده نکروز شدید کبدی (شدت چهارمثبت) را نشان داد در صورتیکه در گروه کنترل که بافر رینگر لاکتات دریافت کردند، آسیب کبدی مشاهده نشد (شدت صفر). در مطالعه مشابهی کون[x] و همکاران 400 میلیگرم/کیلوگرم گالاکتوز آمین و 50 میکروگرم/کیلوگرم وزن بدن لیپو پلی ساکارید به طور داخل صفاقی به موشهای بالب سی تزریق کردند و 9 ساعت پس از تزریق شدت نکروز کبدی را بررسی نموده و بروز نکروز هموراژیک در بافت کبدی رامشاهده نمودند. این محققان نشان دادند که آسیبهای کبدی القا شده تحت تاثیر لیپو پلی ساکارید و
د- گالاکتوز آمین با واسطه افزایش تولید عامل نکروز توموری آلفا روی میدهد (10). از طرفی در گروههایی که کاربنوکسولون را به عنوان دارو دریافت نمودند شدت نکروز در کبد در مقایسه با گروه LPS کاهش یافت که نشان دهنده نقش موثر کاربنوکسولون در کاهش شدت نکروز در کبد موشها است (شکل3).
جوناسن وهمکاران نشان دادند که در موشهایی که به طور سیستمیک با لیپوپلی ساکارید تجویزشدند، عملکرد توبولهای کلیه دچار اختلال شده، میزان فیلتراسیون گلومرولی وفشار خون کاهش یافته، سیستمهای انتقال آب ونمک در سلولهای توبولار کلیه دچار اختلال شده و نارسایی حاد کلیه ایجاد میشود. البته این محققان خاطر نشان کردند که مکانیسمهای آسیبهای کلیوی به دنبال تجویز سیستمیک لیپوپلیساکارید پیچیده بوده و به طور کامل شناخته نشده است (25). در مطالعه حاضر نیز نقش تجویز لیپوپلی ساکارید در ایجاد نکروز حاد توبولار و از دست رفتن هستههای سلولی مشاهده شد. البته تجویزداروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت در زمانهای مختلف کاهش درخور توجهی درمیزان نکروز توبولی را در گروههای دریافت کننده دارو باعث شد.
مقدار عامل نکروز توموری آلفا تولید شده در گروه LPS به طور میانگین 729.88±199.63 پیکوگرم/ میلیلیتر و در گروه کنترل 27.92±10.7 پیکوگرم/ میلیلیتر بود. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که تجویز لیپو پلی ساکارید باعث القا تولید عامل نکروز توموری آلفا شده است. این سیتوکین نقش مهمی درالقا آسیبهای کشنده کبدی ایفاء میکند.
مقدار عامل نکروز توموری آلفا در گروه LPS1Carb 741.46±250.23 پیکوگرم/میلیلیتر به دست آمد. این مقادیر در مقایسه با گروه LPS (729.88±199.63 پیکوگرم/میلیلیتر) بیشتر است. همچنین، در گروه دیگری که پس از آن به آزمایش اضافه شد با نامLPS1Carbi.p.(که تزریق دارو به شکل داخل صفاقی انجام شد)، مقدار عامل نکروز توموری آلفا به 474.78±91.16 پیکوگرم/میلیلیتر کاهش یافت. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت با در نظر گرفتن شرایط و جوانب تجویز دارو از جمله نحوه تزریق، داروی کاربنوکسولون باعث کاهش مقدار تولید عامل نکروز توموری آلفا به دنبال تجویز لیپوپلی ساکارید میشود، تفاوت مشاهده شده شاید به این دلیل است که موشهایی که به دنبال تزریق لیپوپلی ساکارید دچار شوک اندوتوکسیک شده اند به علت تحریک شدید سیستم عصبی سمپاتیک، عروق محیطی تنگ شده ای دارند و بنابراین تزریق دوم داخل وریدی در این موشها به شدت استرس زا است، در حالی که تزریق داخل صفاقی باعث چنین استرسی نمیشود. همچنین در حالیکه در گروه LPS افزایش معنیداری در غلظت عامل نکروز توموری آلفا نسبت به گروه کنترل میبینیم، مشاهده میشود که اختلاف در غلظت عامل نکروز توموری آلفا در گروههای دریافت کننده دارو با کنترل معنی دار نیست، که این رویداد نشان دهنده نقش موثر تجویز دارو با روش مناسب در جلوگیری از افزایش غلظت عامل نکروز توموری آلفا است (27 و 26) . در مجموع، مطالعه پیش روی نشان داد که تزریق داروی کاربنوکسولون دی سدیم سالت باعث کاهش التهاب و آسیب ناشی از شوک آندوتوکسیک با واسطه کاهش در میزان عامل نکروز توموری آلفا، کاهش شدت نکروز در کبد وکلیه ونیز کاهش میزان مرگ ومیر در موشهای تحت مطالعه میشود.