نوع مقاله : پژوهشی- فارسی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد زیست شناسی سلولی و مولکولی، پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری، تهران، ایران،
2 استادیار زیستشناسی سلولی و مولکولی گیاه، پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری، تهران، ایران،
3 دانشیار بیوتکنولوژی، پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری، تهران، ایران،
4 کارشناس ارشد میکروبیولوژی، پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری، تهران، ایران،
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
 Introduction: Xanthan is a heteropolysaccharide that is produced by the group of plant pathogen bacteria from Xanthomonas genus. Usually, the media containing glucose, sucrose and starch is used for xanthan production. Because their preparation and transferring is expensive, the final cost of xanthan production by these carbon sources is high. On the other hand, many Xanthomonas species such as X.campestris are not able to use cheap media rich of lactose such as whey to produce xanthan due to the low expression and sometimes the defect of their β-galactosidase enzyme. The access to bacterial strains capable of decomposing lactose will provide a possibility for producing a valuable commercial product (xanthan) from an inexpensive carbon source (whey) .  Materials and methods: In the present study, a collection containing 210 isolated Xanthomonas citri subsp. citri Iranian strains from citrus orchards in south Iran was studied. Then, the genus of these bacteria was determined by using molecular techniques and sequencing of 16S-rDNA gene. Also, their growth in lactose â based medium was investigated .  Results: Among 210 strains, 27 strains were able to grow on lactose rich medium. Then, the genus of these bacteria was proved by sequencing of 16S-rDNA gene and comparison with another 16S-rDNA gene sequences existing in NCBI. Also, these bacteria had considerable growth in lactose-based medium . Discussion and conclusion : At last, we can say that separated lactose-positive Xanthomonas strains from southern citrus orchards have good ability to utilize lactose and in the near future, it would be possible to apply these native strains for xanthan production in cheaper lactose media such as whey .
کلیدواژهها [English]
مقدمه
باکتری Xanthomonas. citri subsp. citri یک باکتری کوکوباسیل گرم منفی از شاخه پروتئوباکترها بوده و عامل بروز بیماری شانکر مرکبات است. این باکتری، میلهای شکل بوده و توسط یک تاژه قطبی حرکت میکند. زانتوموناسها رنگدانه زردی تولید میکنند که مشتق برومی آریل پلیان[1] است و زانتومونادین نام دارد. این رنگدانه در آب نامحلول و در اتر، نفت، متانول و بنزن قابل حل است (1). همچنین، این باکتریها یک اگزوپلیساکارید خارج سلولی به نام زانتان تولید کرده که شامل: واحدهای پنتاساکاریدی گلوکز، مانوز و گلوکورونیک اسید با نسبتهای 1:2:2 است. این پلیساکارید به باکتری ظاهر موکوئیدی داده و علاوه بر این که باکتری را از شرایط نامساعد محیطی (اثرات نور و حمله باکتریوفاژها) محافظت میکند، دارای مصارف دارویی، صنعتی، غذایی، شیمیایی و کشاورزی نیز هست (2 و3). برای تولید زانتان، باکتریهای زانتوموناس نیازمند عناصر میکرو و ماکرو به عنوان منابع کربن و نیتروژن هستند. گلوکز و سوکروز، از رایجترین منابع کربن مورد استفاده توسط این باکتریها هستند (4). با وجود این، به دلیل میزان بیان پایین و در برخی از موارد نقص آنزیم بتا گالاکتوزیداز- آنزیمی که قادر است لاکتوز را به گلوکز و گالاکتوز بشکند- این باکتری قادر به رشد کافی و تولید میزان مناسبی زانتان در محیطهای پایهای لاکتوز نیستند (5 و 6). نخستین بار در سال 1979 ژن کد کننده آنزیم بتاگالاکتوزیداز از باکتری Xanthomonas campestris B-1459 استخراج و تعیین صفت شد (5) و سپس در سال 1995 از باکتری Xanthomonas axonopodis pv. manihotis همسانهسازی شد (7).
آب پنیر یک محصول فرعی صنایع لبنی است که حاوی 55 درصد از کل مواد شیر از جمله لاکتوز، پروتئین، نمکهای معدنی و ویتامینهاست. دفع آب پنیر به علت سطح بالای نیازش به اکسیژن زیستی، نیاز به پالایش دارد که وقت گیر و پرهزینه است. به همین دلیل و همچنین، به علت محتوای لاکتوز زیاد آن، آب پنیر به عنوان سوبسترایی مناسب برای انواع تخمیر استفاده شده است (8). اسچوارتزو همکاران[2] در سال 1985 کوشش کردند که از آب پنیر به عنوان منبع کربن برای تولید زانتان از باکتری X. campestris استفاده کنند ولی غلظت کمی از این صمغ بهدست آمد (9). بنابراین، کوشش شد تا با همسانهسازی ژن بتاگالاکتوزیداز از باکتریهای دیگر از جمله اشریشیا کلی[3] و انتقال آن به زانتوموناس و یا ایجاد انواع جهشها در این باکتریها، گونههایی مستعد به استفاده از لاکتوز پیدا کنند. از جمله این آزمایشها میتوان به مطالعه والش و همکاران[4] اشاره کرد. والش و همکاران برای انتقال ژن lac z از E.coliبه X. campestris از ترانسپوزون Tn 951 استفاده کردند که در نهایت به بیان بالای ژن بتاگالاکتوزیداز در این سویه منجر شد (10). صعودی و همکاران[5] در سال 2008 یک سویه بومی زانتوموناس مزارع ایران را به کمک اسید نیترو و به روش جهشزایی- انتخاب[6] جداسازی کردند. فعالیت آنزیم بتاگالاکتوزیداز در شرایط دمایی 38 درجه سانتیگراد و اسیدیته 5/5 حدود 5/9 برابر سویه وحشی بود (11).
با وجود این، به نظر میرسد هنوز غربالگری به منظور دستیابی به سویههای طبیعی مصرف کننده لاکتوز از مطلوبترین و مقرون به صرفهترین روشها برای تولید این پلیمر طبیعی با ارزش است.
در پژوهش حاضر، کوشش شد که از بین سویههای بومی Xanthomonas citri subsp. citri موجود در کلکسیون پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیستفناوری[7]، سویههایی که به طور طبیعی قادر به مصرف لاکتوز باشند جدا شده و از جنسیت آنها اطمینان حاصل شود. در ادامه، مطالعات تکمیلی روی این باکتری در خصوص رشد در محیطهای لاکتوزی انجام شد.
مواد و روشها
سویههای باکتریایی
سویههای بومی Xanthomonas citri subsp. citri از مناطق آلوده به بیماری شانکر باکتریایی مرکبات در استانهای جنوبی کشور شامل: کرمان، هرمزگان، فارس و سیستان و بلوچستان جداسازی شدند (12).
سویه باکتریایی Xanthomonas campestris pv. campestris DSM1706 به عنوان باکتری شاهد در مقایسه با سویههای بومی Xanthomonas citri subsp. Citri استفاده شد (13).
از باکتری E. coli سویه BL21 به علت دارا بودن اپران کامل لاکتوز به عنوان کنترل مثبت در آزمونهای غربالگری استفاده شد. به منظور انجام نوترکیبی، از سویه DH5αE.coli و همچنین، پلاسمید pTZ57R/T تهیه شده از شرکت فرمنتاز[8] برای همسانهسازی و تعیین توالی قطعات تکثیر شده در این باکتری استفاده شد.
کشت باکتری E. coli در محیط کشت لوریا برتانی (LB)حاوی 5 گرم عصاره مخمر، 5 گرم سدیم کلرید، 10 گرم تریپتون و 13 گرم آگار در لیتر انجام شد. برای غربالگری سویهها در محیط پایهای لاکتوز از محیط رنگی (C-dye) Cحاوی 1 گرم عصاره مخمر، 1/0 گرم منیزیم سولفات 7 آبه، 5/0 گرم آمونیوم دی هیدروژن فسفات، 5/0 گرم دی پتاسیم فسفات، 5 گرم سدیم کلرید، 5 گرم لاکتوز، 12 گرم آگار، 7/0 میلیلیتر معرف اسیدیته بروموکروزول پرپل[9] (5/1 درصد در اتانول) در لیتر استفاده شد. همچنین، محیط کشت مک کانگی آگار (50 گرم پودر خشک در 1 لیتر آب مقطر) به علت دارا بودن معرف اسیدیته، به منظور تأیید قابلیت مصرف کنندگی لاکتوز در سویههای مورد مطالعه، استفاده شد. برای اندازهگیری سرعت رشد سلولی از محیط XOLN (محیط XOL+ 0625/0 درصد عصاره مخمر و 0625/0 درصد تریپتون) دارای 4/0 درصد لاکتوز یا گلوکز استفاده شد (14).
استخراج DNA ژنومی
DNA ژنومی باکتری به روش[10]CTAB استخراج شد (15). به منظور تخلیص پلاسمید در حجم کم[11] از روش لیز قلیایی مطابق سمبروک و همکاران[12]، استفاده شد (16). دو جفت آغازگر با استفاده از نرم افزار ClustalW، برای ژنهای S rRNA16 از سویههای مختلف X. campestris و از طرفی مقایسه آن با
S rRNA16 باکتری E. coli، از نواحی کاملاً اختصاصی این ژن در X.campestris طراحی شد (13). بررسی مولکولی کلونیهای نوترکیب با استفاده از واکنش PCR و هضم آنزیمی پلاسمید نوترکیب انجام شد.
نتایج
به منظور غربالگری سویههای بومی
X. citri subsp. Citri موجود در کلکسیون NIGEB، کشت روی محیط جامد حداقل لاکتوزی و محیطهای کشت مک کانگی آگار و C-dye (که دارای معرف اسیدیته برای تشخیص باکتریهای تولید کننده اسید از تخمیر لاکتوز است) انجام شد. تا زمان ظهور کلونیها، کشت باکتریایی در دمای 28 درجه سانتیگراد قرار گرفت. چنانچه باکتریها بتوانند از لاکتوز به عنوان تنها منبع کربن موجود در محیط کشت استفاده کنند، باید در محیط حداقل لاکتوزی قادر به رشد باشند، در محیط مک کانگی آگار، در نتیجه استفاده از لاکتوز و تغییر اسیدیته محیط (به علت تولید لاکتیک اسید) به شکل کلونیهای ارغوانی ظاهر شوند ودر محیط C-dye نیز رنگ محیط را از بنفش به زرد تغییر دهند. نتایج این آزمونها نشان میدهد که از میان 210 سویه بومی
X. citri subsp. Citri جمعآوری شده از مناطق جنوبی کشور که در این تحقیق ارزیابی و مطالعه شدند (12)، تعداد 27 سویه قادر به مصرف لاکتوز بوده و شاخصهای فنوتیپی و بیوشیمیایی فوق را دارند (جدول 1).
جدول 1- اطلاعات مربوط به سویههای Xanthomonas citri subsp. citri مصرف کننده لاکتوز موجود در NIGEB
طول زمان تخمیر |
مدت زمان واکنش پس از کشت روی محیط C.dye (ساعت) |
منشا جغرافیایی |
منشا بیولوژیک و میزبان |
سال جمعآوری |
سویه باکتریایی |
|||||
سیستان و بلوچستان |
فارس |
هرمزگان |
کرمان |
|||||||
پایان |
شروع |
|||||||||
48 |
72 |
24 |
|
|
|
رضا آباد |
برگ16.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-041 |
|
48 |
72 |
24 |
|
|
رودان |
|
برگ.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-056 |
|
48 |
72 |
24 |
|
|
رودان |
|
برگ.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-068 |
|
48 |
72 |
24 |
|
|
سرکهنان |
|
برگ.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-072 |
|
48 |
72 |
24 |
|
|
هشتبندی |
|
برگ.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-095 |
|
48 |
72 |
24 |
|
افزر |
|
|
برگ.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-120 |
|
48 |
72 |
24 |
|
جهرم |
|
|
برگ.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-133 |
|
48 |
72 |
24 |
|
جهرم |
|
|
برگ.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-140 |
|
48 |
96 |
48 |
|
جهرم |
|
|
برگ.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-152 |
|
48 |
96 |
48 |
|
جهرم |
|
|
برگ.C. a |
خرداد 1387 |
NIGEB-156 |
|
48 |
72 |
24 |
سرباز |
|
|
|
برگ.C. a |
دی 1388 |
NIGEB-196 |
|
48 |
72 |
24 |
سرباز |
|
|
|
برگ.C. a |
دی 1388 |
NIGEB-197 |
|
72 |
96 |
24 |
سرباز |
|
|
|
برگ.C. a |
دی 1388 |
NIGEB-198 |
|
48 |
72 |
24 |
سرباز |
|
|
|
برگ.C. a |
دی 1388 |
NIGEB-199 |
|
24 |
48 |
24 |
سرباز |
|
|
|
برگ.C. a |
دی 1388 |
NIGEB-200 |
|
24 |
48 |
24 |
سرباز |
|
|
|
برگ.C. a |
دی 1388 |
NIGEB-201 |
|
48 |
72 |
24 |
سرباز |
|
|
|
برگ.C. a |
دی 1388 |
NIGEB-203 |
|
48 |
72 |
24 |
سرباز |
|
|
|
برگ.C. a |
اردیبهشت 1389 |
NIGEB-204 |
|
24 |
48 |
24 |
سرباز |
|
|
|
برگ.C. a |
اردیبهشت 1389 |
NIGEB-205 |
|
24 |
48 |
24 |
|
|
چاه زیارت |
|
برگ.C. a |
فروردین 1389 |
NIGEB-206 |
|
48 |
72 |
24 |
نیک شهر |
|
|
|
برگ.C. a |
اردیبهشت 1389 |
NIGEB-207 |
ادامه جدول 1:
طول زمان تخمیر |
مدت زمان واکنش پس از کشت روی محیط C.dye (ساعت) |
منشا جغرافیایی |
منشا بیولوژیک و میزبان |
سال جمعآوری |
سویه باکتریایی |
|||||
سیستان و بلوچستان |
فارس |
هرمزگان |
کرمان |
|||||||
پایان |
شروع |
|||||||||
48 |
72 |
24 |
|
|
رودان (بند ملا) |
|
برگ.C. a |
اردیبهشت 1389 |
NIGEB-208 |
|
24 |
48 |
24 |
|
|
رودان (بند ملا) |
|
برگ.C. a |
اردیبهشت 1389 |
NIGEB-209 |
|
48 |
72 |
24 |
|
|
رودان (بند ملا) |
|
برگ.C. a |
آبان 1379 |
NIGEB-K32 |
|
24 |
48 |
24 |
|
|
میناب |
|
برگ.C. a |
آبان 1379 |
NIGEB-K37 |
|
48 |
72 |
24 |
ایرانشهر |
|
|
|
برگ.C. a |
آبان 1379 |
NIGEB-K48 |
|
48 |
72 |
24 |
ایرانشهر |
|
|
|
برگ.C. a |
آبان 1379 |
NIGEB-K56 |
از میان 27 سویه مصرف کننده لاکتوز، 3 سویه NIGEB-K37، NIGEB-200 (سریع رشد) و
NIGEB-196 (متوسط رشد) به شکل کاملا اتفاقی برای ادامه کار و انجام آزمایشهای بیشتر انتخاب شدند. نتایج این غربالگری برای این 3 سویه در شکلهای 1 تا 3 آمده است.
شکل 1- کشت سویههای باکتریایی در محیط C-dye پس از 24 ساعت. A: سویه E. coli BL21 به عنوان کنترل لاکتوز مثبت، B: سویه ایرانی NIGEB-K37، C: سویه ایرانی NIGEB-200، D: سویه ایرانی NIGEB-029، E: سویه ایرانی NIGEB-196، F: سویه DSM1706 به عنوان کنترل لاکتوز منفی
شکل 2- کشت سویههای باکتریایی در محیط C-dye پس از 48 ساعت. A: سویه E. coli BL21 به عنوان کنترل لاکتوز مثبت، B: سویه ایرانی NIGEB-K37، C: سویه ایرانی NIGEB-200، D: سویه ایرانی NIGEB-029، E: سویه ایرانی NIGEB-196، F: سویه DSM1706 به عنوان کنترل لاکتوز منفی
شکل 3- کشت سویههای باکتریایی در محیط حداقل لاکتوزی و مک کانگی آگار پس از 24 ساعت. A: سویه E. coliBL21به عنوان کنترل لاکتوز مثبت روی محیط حداقل لاکتوزی، B: سویههای ایرانی NIGEB-K37، NIGEB-200، NIGEB-029، NIGEB-196 و سویه DSM1706 به عنوان کنترل لاکتوز منفی روی محیط حداقل لاکتوزی، C: سویههای ایرانی NIGEB-K37، NIGEB-200، NIGEB-029، NIGEB-196 و سویه DSM1706 به عنوان کنترل لاکتوز منفی روی محیط مک کانگی آگار، D: سویه E. coli BL21 به عنوان کنترل لاکتوز مثبت روی مک کانگی آگار
همانطور در شکلهای 1 تا 3 ملاحظه میشود، سویههای ایرانی NIGEB-K37، NIGEB-200 و NIGEB-196به علت قابلیت مصرف لاکتوز توانستهاند رنگ محیط C-dye و مک کانگی آگار را تغییر داده و در محیط حداقل لاکتوزی رشد کنند.
تأیید مولکولی باکتریهای انتخاب شده بر مبنای
S rRNA16
به منظور کسب اطمینان از تعلق سویههای لاکتوز مثبت به جنس زانتوموناس، به تکثیر، همسانهسازی و ردیفیابی بخشی از ژن S rRNA16یکی از سویههای مورد مطالعه اقدام شد. پس از استخراج DNA و تعیین کیفیت DNA سویه NIGEB-K37 (شکل A4)، به تکثیر ژن S rRNA16 به کمک جفت آغازگرهای اختصاصی Xcc16SF1/R1 و Xcc16SF2/R2اقدام شد (13). در این واکنش، از DNA باکتری E. coli به عنوان الگوی واکنش کنترل منفی PCR استفاده شد (شکل B4). چنانچه از شکل B4 برمیآید، هر دو جفت آغازگرهای اختصاصی قادر به تکثیر ناحیه هدف از ژنوم سویه NIGEB-K37بودهاند. تکثیر ژنوم مذکور با آغازگرهای Xcc16SF1/R1، تولید قطعهای به طول 611 جفت باز و با استفاده از آغازگرهای Xcc16SF2/R2 تولید قطعهای به طول 1290 جفت باز نموده است. سپس، با استفاده از آغازگرهای استاندارد M13 به تعیین ترادف نواحی تکثیر شده ژن
S rRNA16سویه مذکور اقدام شد.
M 1 3 1 M 2 4
|
750 |
1000 |
1290 |
611 |
1290 |
.
شکل 4- A: سنجش کیفی DNA استخراج شده از سویه NIGEB-K37 با استفاده از الکتروفورز ژل آگاروز 8/0درصد ؛ نشانگر اندازه 1kb (خط M) و ژنوم سویه باکتریایی (خط 1)؛
B: سنجش فراورده PCR ژن S rRNA16 روی ژل آگاروز 1درصد؛ با استفاده از آغازگرهای Xcc16SF1/R1 (خط 1)، Xcc16SF2/R2 (خط 2)، فراورده PCR ژنوم سویه باکتریایی E.coli DH5α (کنترلهای منفی) به کمک آغازگرهایXcc16SF1/R1 و Xcc16SF2/R2 (خطهای 3 و 4) و نشانگر اندازه 1kb (خط M). اندازه چند نوار DNA در حاشیه شکل نشان داده شده است
همچنین، به منظور تعیین ترادف بخشی از ژن
S rRNA16در سویه NIGEB-K37 به نمایندگی از جمعیت بومی سویههای باکتریایی عامل بیماریزای شانکر مرکبات، آمپلیکونهای حاصل از جفت آغازگرهای Xcc16SF1/R1 (به طول 611 جفت باز) و Xcc16SF2/R2 (به طول 1290 جفت باز) در pTZ57R/Tهمسانهسازی شدند.
هضم آنزیمی پلاسمیدهای نوترکیب
1000 |
به منظور اطمینان از انجام عمل نوترکیبی، به تکثیر پلاسمیدهای نوترکیب درون میزبان باکتریایی
E. coli DH5α (شکل A, B5) (5) اقدام شد. همچنین، به منظوراطمینان بیشتر از ورود قطعات هدف به داخل پلاسمید pTZ57R/T و جایگیری مناسب آنها در این ناقل ژنی، به هضم آنزیمی نوترکیبها با استفاده از دو آنزیم برشی SacI و BamHI اقدام شد. جایگاه برش آنزیم SacI در فرادست و جایگاه برش آنزیم BamHI در فرودست جایگاه ورود قطعه S rRNA16است. در صورت همسانهسازی قطعه مورد نظر، انتظار میرود که پس از هضم آنزیمی، قطعاتی در حدود 1290 و 611 جفت باز از پلاسمید خارج شود (شکل C5).
500 |
750 |
1290 |
1000 |
M |
1 |
2 |
M |
شکل A, B5- قطعات حاصل از پلاسمیدهای نوترکیب. A وB: قطعات حاصل از PCR با آغازگرهایXcc16SF1/R1 (خط 1) و آغازگرهای Xcc16SF2/R2 (خط 2)
1290 |
611 |
M |
1 |
2 |
3 |
4 |
1 |
شکل A, B5- قطعات حاصل از هضم آنزیمی پلاسمیدهای حاوی قطعه 611 جفت باز (خط 1، 2 و 3)، و پلاسمید حاوی قطعه 1290 جفت باز (خط 4) خط M در هر سه شکل A، B وC بیانگر نشانگر اندازه یک کیلوباز است.
ردیف یابی ناقص ژن S rRNA16
ناقل pTZ57R/T به دلیل داشتن دو جایگاه اتصال برای آغازگرهای استاندارد رفتی و برگشتی M13 به ترتیب در دو سمت فرادست و فرودست ژنهای همسانهسازی شده درمحلهای چند گانه همسانهسازی (Multiplecloning site, MCS)، امکان تعیین توالی ژن مربوطه را فراهم میسازد.
شکل - استخراج پلاسمیدهای PTZ57R/T. خط 1 نشانگر 100 bp و خطوط 2و3 پلاسمیدهای فاقد قطعه و خط 4 پلاسمید دارای قطعه می باشند. |
بنابراین، برای آگاهی از ترادف ژنی کلونهای نوترکیب، از این جفت آغازگر استفاده شد. به منظور آگاهی از تشابهات احتمالی توالی ذکر شده با دادههای موجود در بانکهای ژنی، تحلیل Blastn انجام شد. نتایج به دست آمده گویای در صد بالای تشابه 97 درصد ژنS rRNA16سویه بومی
NIGEB-K37 با توالیهای مشابه در جنس زانتوموناس است. این توالی نوکلئوتیدی تحت شماره JN039034 در NCBI به ثبت رسیده است.
مقایسه منحنی رشد باکتریهای X. citri subsp. Citri و
X. campestris pv. campestrisDSM1706 در محیطهای حاوی قند گلوکز و لاکتوز
به منظور بررسی میزان رشد سویههای غربال شده
X. citri subsp. Citri روی محیطهای حاوی لاکتوز و گلوکز در قیاس با سویه شاهد استاندارد
X. campestris pv. campestris DSM1706، در محیط XOLN+ 4/0 درصد لاکتوز وXOLN+ 4/0 درصد گلوکزو تحت شرایط دمای 28درجه سانتیگراد و 180 دور در دقیقه رشد داده شد. سپس، میزان جذب نوری نمونهها در طول موج 600 نانومتر (OD600) در بازههای زمانی 2 ساعته از زمان صفر تا 26 ساعت قرائت شد. همان طورکه از نتایج شکل 6 بر میآید، سویههایNIGEB-K37 و NIGEB-200 در محیط حاوی لاکتوز (A) دارای منحنی رشد مطلوبی هستند. بر این اساس، هر دو سویه پس از حدود 2 ساعت وارد فاز لگاریتمی شده و پس از گذشت زمان تقریبی 22 (در موردNIGEB-K37) و 20 ساعت (در مورد NIGEB-200) وارد فاز ثابت رشد میشوند (به ترتیب با جذب نوری 917/1 و 681/1). در همین حال، از نتایج شکل (A) چنین استنباط میشود که سویههای
NIGEB-196 وDSM1706 از رشد مطلوبی در محیطهای حاوی لاکتوز برخوردار نبوده است به طوری که پس از حدود 14 ساعت به حداکثر رشد (به ترتیب با جذب نوری 7/0 و 61/0) رسیده و پس از آن در فاز ثابت رشد باقی میمانند. بر اساس نتایج این تحقیق، رفتار سویههای مذکور در محیط حاوی گلوکز کاملا متفاوت بوده به طوری که در مقایسه با محیط حاوی لاکتوز، میتوان یک روند معکوس را در خصوص این سویهها مشاهده نمود. در این حالت سویههای NIGEB-K37 و NIGEB-200 پس از شروع فاز لگاریتمی رشد در زمان 14 ساعت، به سرعت حداکثر فاز رشدی نزدیک شده و منحنی رشد آنها در جذب نوری OD600 در 9/0 و 1 ثابت میشود. بر خلاف این دو سویه لاکتوز مثبت، سویه بومیNIGEB-196 و سویه شاهد DSM1706 در محیط گلوکزی از روند رشد مطلوبی برخوردار هستند. این دو سویه پس از استقرار در محیط کشت (کمتر از یک ساعت) وارد فاز لگاریتمی شده و در زمان 14 ساعت به حداکثر رشد خود (به ترتیب با جذب نوری 1/3 و 3/3) میرسند.
A |
B |
شکل 6- مقایسه منحنی رشد سویههای بومی NIGEB-K37، NIGEB-200 و NIGEB-196 و سویه شاهد DSM1706. A: محیط XOLN+ 4/0 درصد لاکتوز B: محیط XOLN+ 4/0 درصد گلوکز
بحث و نتیجهگیری
باکتریهای جنس زانتوموناس به دلیل تولید اگزوپلیساکاریدی به نام زانتان، در بسیاری از صنایع بالا دستی مثل نفت و دارو و همچنین، صنایع پایین دستی مثل صنایع غذایی کاربرد دارد. این پلیساکارید ظاهری موکوئیدی به باکتری داده و باکتری را از شرایط نامساعد محیطی محافظت میکند. همچنین، به علت خاصیت رئولوژیکی و پایداری آن در محدوده وسیعی از حرارت و اسیدیته، به عنوان عامل معلقکننده، غلیظ کننده و پایدارکننده در غذاها به کار رفته و ویسکوزیته نهایی غذا را تحت تاثیر خود قرار میدهد. علاوه بر این، در صنایع شیمیایی به عنوان پایدارکننده رنگها، در صنایع سرامیک به عنوان معلقکننده ذرات سنگین، اصلاحکننده جریان در لوازم آرایشی و خمیر دندانها و همچنین، در صنایع نفت، در مایعات حفاری چاه و پاکسازی خطوط لوله کاربرد دارد (3). در تهیه زانتان، از کشت این باکتریها در محیطهایی با منابع کربنی سوکروز، گلوکز و نشاسته استفاده میشود (4) ولی تولید آن در مقیاس صنعتی با استفاده از منابع کربن ارزان قیمتی مثل ملاس چغندر و آب پنیر نیز امکان پذیر است. از دیگر سو، به دلیل میزان بیان پایین و در برخی از موارد نقص آنزیم بتاگالاکتوزیداز در باکتریهای جنس زانتوموناس، استفاده از لاکتوز به عنوان منبع کربن در محیطهای کشت امکان پذیر نیست (5). با این اوصاف، بدیهی است که دستیابی به سویههای لاکتوز مثبت طبیعی یا دست ورزی ژنتیکی سویههای تجاری برای کسب قابلیت رشد در محیطهای لاکتوزی و بهرهمندی از ضایعات صنایع غذایی (مثل آب پنیر) در تولید زانتان میتواند از نظر اقتصادی دارای مزیت نسبی مطلوبی باشد. آب پنیر به علت سطح بالای نیاز زیستی به اکسیژن مشکلات زیادی را برای محیط زیست به وجود میآورد. بهترین شیوه برای خارج کردن آب پنیر از چرخه تولید محصولات لبنی، استفاده از آن به عنوان سوبسترا در تولید محصولات با ارزش صنعتی مانند زانتان است. تحقق این امر در گرو برخورداری سویههای زانتوموناس از قابلیت (طبیعی یا مصنوعی) مصرف لاکتوز است.
برای تولید مصنوعی چنین سویههایی میتوان از روشهای مهندسی ژنتیک استفاده نمود (17). با وجود این، موانع متعددی ممکن است سودمندی چنین فرآیندی را تحت تاثیر قرار دهد. به طور مثال ممکن است پایداری ژن خارجی در سلول میزبان با مشکل مواجه شده و یا سویه مهندسی شده از نظر زیست محیطی و قوانین ایمنی زیستی با خطر مواجه شود (18). اما، دستیابی به سویههایی که قادر باشند به طور طبیعی و با استفاده از منابع کربنی ارزان قیمت به تولید زانتان بپردازند میتواند به ایجاد مزیت نسبی در تولیدات صنعتی وابسته به مصرف زانتان منجر شود؛ به طوری که با اختصاص منابع اولیه ارزان بتوان به تولید محصولات با ارزش اقتصادی بالا اقدام کد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سویههای غربال شده از جمعیت بومی باکتریهای بیماری زای شانکر مرکبات، توانایی خوبی در استفاده از منبع کربنی لاکتوز دارند.
در این پژوهش، کوشش شد تا از میان 210 سویه ایرانی باکتری X. citri subsp. Citriموجود در کلکسیون پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری (NIGEB)که از استانهای کرمان، هرمزگان، فارس و سیستان و بلوچستان جمعآوری شده بودند، سویههایی که به طور طبیعی قادر به مصزف لاکتوز باشند جداسازی شده و از رشد آنها در محیطهای غنی از لاکتوز اطمینان حاصل شود. به منظور غربالگری، سویههای مورد مطالعه ابتدا روی محیط لاکتوزی دارای معرف اسیدیته C-dye))کشت شد. دادههای به دست آمده (نتایج نشان داده نشده اند) گویای وجود تنوع در سرعت تغییر رنگ محیط در میان این سویههاست. این امر، شاید در اثر تفاوتهایی است که در بیان و فعالیت آنزیم بتا گالاکتوزیداز سویههای مورد مطالعه در شرایط مورد آزمون رخ میدهد. شاید بتوان چنین استنباط کرد که سویههایی که در مدت زمان کمتری رنگ محیط را تغییر دادهاند دارای فعالیت بالاتری از آنزیم بتا گالاکتوزیداز بوده و یا بیان بالاتری از این آنزیم دارند و در نتیجه، قابلیت بهتری در استفاده از لاکتوز به عنوان منبع کربنی داشته باشند. این ادعا از آنجا نشات میگیرد که سویه شاهد DSM1706 فعالیت مطلوبی از نقطه نظر آنزیم بتا گالاکتوزیداز از خود بروز نمیدهد و همانطور که نشان داده شده است، این موضوع به نقص ژنتیکی این سویه در تولید آنزیم مذکور مربوط میشود.
نتایج تکمیلی حاصل از رشد سویههای هدف روی محیط لاکتوزی دارای معرف اسیدیته مک کانگی آگار و نیز رشد روی محیط حداقل لاکتوز بار دیگر تأییدی است بر قابلیت سویههای بومی باکتری بیماریزای شانکر مرکبات در مصرف لاکتوز به عنوان منبع کربن (شکل 3). این موضوع، همچنین، بیانگر ضعف سویه شاهد در بکارگیری این منبع کربنی است. البته، نباید از نظر دور داشت که برخی سویههای انتخابی از کلکسیون NIGEB، مثل NIGEB-196 نیز همانند سویه شاهد از قابلیت کمی در مصرف لاکتوز برخوردار هستند (شکل 6). برای فهم دقیق از میزان فعالیت آنزیم
بتاگالاکتوزیداز در سویههای بومی، نیاز به روشهای سنجش آنزیمی و نیز مطالعه میزان بیان ژنهای اپران لاکتوز با روشهای کمی مثل -PCRReal Time و یا وسترن بلاتینگ است.
نتایج این تحقیق، همچنین، نشان میدهد که در محیط گلوکزی، دو سویه NIGEB-196 و DSM1706 دارای رشد بیشتری نسبت به سویههایNIGEB-K37 و NIGEB-200 هستند که نشان دهنده قابلیت بهتر آنها در استفاده ازگلوکز است. این امر نشان میدهد که اگرچه NIGEB-196 میتواند از منبع کربن لاکتوز استفاده کند (هرچند خیلی ضعیف) ولی برای استفاده از گلوکز بسیار توانمندتر است. در مورد سویه شاهد DSM1706 همانطور که انتظار میرفت، گلوکز به عنوان منبع کربن بسیار خوب برای این باکتری محسوب شده و در این محیط رشد مطلوبی نشان میدهد. در محیط لاکتوزی مشخص شد که دو سویه
NIGEB-K37 و NIGEB-200 قابلیت خوبی در استفاده از لاکتوز دارند.
[1]. Brominated aryl-polyene
[2]. Schwartz et al.
[3]. Escherichia coli (E. coli)
[4]. Walsh et al.
[5]. Soudi et al.
[6]. mutation-selection
[7]. National Institute of Genetic Engineering and Biotechnology (NIGEB)
[8]. Fermentase
[9]. Bromocresol purple (1.5% Et.OH)
[10]. hexadecyl trimethyl ammonium bromide
[11]. Mini- Preparation
[12]. Sambrook et al.